ستاره ای که اسیر واسطه ها شد ...
روزی که فریدون زندی پیراهن تیم ملی ایران را بر تن کرد بلافاصله تبدیل به چهره ای محبوب شد به طوری که حتی خیلی ها گفتند او از بازیکنی چون نیکبخت هم محبوب تر شده است.فریدون با ان لهجه شیرین و ان صورت مهربانش خیلی زود جای خود را در دل ها باز کرد حسن قضیه این بود که زندی از نظر فنی هم بازیکن خوبی بود و خیلی راحت نظر مساعد برانکو را برای حضور در ترکیب اصلی تیم ملی جلب کرد.
در ان روزها پدر و مادر زندی خیلی تلاش کردند تا فرزندشان پیراهن خوش رنگ تیم ملی را بر تن کند اما متاسفانه یکسری از دلالان و واسطه ها هم سریعا سوءاستفاده کرده و فریدون را به مسیری هدایت کردند که در دراز مدت به ضررش بود.شاید اگر فریدون مدیر برنامه های خوب و کار بلدی داشت امروز به این جمع بندی نمی رسید که در عین جوانی و در حالی که فقط 28 سال دارد از فوتبال خداحافظی کند و برای همیشه قید این رشته ورزشی را بزند!فریدون در شرایط طبیعی حداقل تا 6 سال دیگر می تواند فوتبال بازی کند اما متاسفانه او به دلیل اشتباهاتی که خودش و اطرافیانش مرتکب شدند خیلی زود به ته خط رسید و نتوانست همانی شود که کارشناسان و دوستانش انتظار داشتند.شاید فریدون در انتخاب مسیر و انتخاب تیم دچار اشتباه شد و شاید مدیر برنامه هایش نتوانست به او کمک کند.اما با تمام این احوال و در شرایطی که فریدون حدود یک سال بدون تیم ماند باز هم به اردوی تیم ملی دعوت شد و نامش در لیست 50 نفره اولیه قرار گرفت تا فرصت حضور در جام جهانی را از دست ندهد.به اعتقاد ما همین مسئله می تواند کورسوی امیدی برای فریدون تلقی شود و او را به اینده امیدوار کند.به هر حال خاویر کلمنته هم فیلم بازی های تیم ملی در جام ملت های 2007 اسیا و جام جهانی 2006 را خواهد دید.دو تورنمنتی که فریدون در ان ها حضور داشت و اتفاقا بد هم بازی نکرد.اگر کلمنته در بازی های مقدماتی جام جهانی یک فرصت دیگر در اختیار زندی قرار دهد مسلما او این توان فنی و شایستگی را دارد که دوباره خودش را نشان دهد و به ترکیب اصلی تیم ملی نزدیک شود.البته به شرط ان که در این مدت خوب تمرین کند و از نظر بدنی خود را به حد سایر ملی پوشان برساند.
زندی بازی با سوریه را از دست داد و حتی احتمال این که بازی دوم ایران مقابل کویت " 6 فروردین 87 " را هم از دست بدهد زیاد است ولی او هرگز نباید ناامید شود به هر حال فریدون در دو تورنمنت بزرگ قبلی صاحب کارنامه است اما برای بازگشت به دوران اوج اطرافیانش می توانند نقشی ویژه داشته باشند و به فریدون کمک کنند.اگر بازیکنی در اوج باشد و کادر فنی هم از او استفاده کنند کمتر نیاز به حمایت اطرافیان دارد اما فریدون این روزها در برزخی گرفتار شده که بیرون امدن از ان کار ساده ای نیست.با تمام این اوصاف ما اعتقاد داریم که او چوب دلالان و ... را خورده و تا حد بسیار روحیه و انرژی مثبتش را از دست داده است اما این به معنای پایان دنیا نیست و فریدون دوباره باید تبدیل به همان فریدون زندی دوست داشتنی و پر انرژی شود.
فریدون : خجالت می کشیدم به ایران برگردم !
دیگر همگی داشتیم نگران "فریدون زندی " می شدیم.انگار چپ پای خوش استیل تیم ملی اب شده و رفته بود توی زمین !
نه " پرویز " پدرش از او خبر داشت و نه " رضا " پسر عمو و رفیق فابریکش در المان ,حتی تلفن همراهش نیز روی پیغام گیر بود و در حالی که تمام پیام ها نیز بدون جواب می ماند !
زمانی هم که به تیم ملی دعوت شد باز خبری از " فری " نشد و ...دیگر نزدیک بود نا امید شویم که " فریدون " در قبرس تیم پیدا کرد و بلافاصله موبایلش روی همه باز شد ! اصلا بهتر است خودتان همه چیز را از زبان ستاره جدید " لیماسول " قبرس بخوانید :
دوصفر سی و پنج!هفتصد و نود و نه ... (صدایی خواب الود ان طرف خط )سلام فری! خوبی ؟! الان چه وقت خواب است ؟!
(با فارسی دست و پا شکسته ای!) داشتم استراحت می کردم تا عصر بروم سر تمرین و ...
خب به سلامتی تیم پیدا کردی ؟!
(با تعجب) یعنی چی ؟!
بالاخره یک تیم پیدا کردی تا قرارداد ببندی و ...
(با خنده) اهان ! بله , با تیم " لیماسول " قبرس قرارداد شش ماهه ای بستم که قابل تمدید است.
ظاهرا این تیم شرایط خوبی در لیگ قبرس ندارد ؟
فعلا که با 20 امتیاز در رده هشتم لیگ قبرس هستیم.
مگر لیگ قبرس چند تیمی است ؟
14 تیمی است.البته امیدوارم " لیماسول " بتواند به رده های بالاتری برسد.
قرارداد خوبی با لیماسول بستی نه ؟
(با خوش حالی) خیلی خوب است.من که راضی ام و هرچه می خواستم انجام شد.
اگر قرار به ماندن در قبرس بود , پس چرا در همان اپولون نماندی ؟
(اولش طفره می رود و سپس با اصرار می گوید) به دلیل حضئر سرمربی اسرائیلی در این تیم ترجیح دادم از اپولون جدا شوم.
می دانیم حالا حالاها قصد حضور در ایران را نداری اما به چه دلیلی به امارات نرفتی ؟
اتفاقا چندتا پیشنهاد از امارات داشتم ولی پس از مشورت با مدیر برنامه هایم تصمیم گرفتم همچنان در اروپا بمانم تا تیم پیدا کنم.
گفته می شد که به یک تیم دسته دومی المانی پیوسته ای ؟
(با حسرت) بله! همه چیز هم تمام شده بود ونیتون روفر بازیکن اسبق وردربرمن با من تماس گرفت تا به انجا بروم منتهای مراتب ( حرفش را می خورد) ولش کن !
چی شد ؟!
(با اکراه) شما که می دانید المانی ها مرا بایکوت کرده اند !
یعنی هنوز هم ؟
بله ! اخیرا یکی از نشریات المانی عکس بزرگ و رنگی من را روی جلد برد و جلوی ان نوشت :کسی که المان را به ایران فروخت! با این شرایط معلوم است فوتبال المان من را نخواهد!
تصور می کردیم موضوع را فراموش کرده باشند!
(با خنده ای تلخ) به نظر که این طور نبوده است.
بگذریم! راستی فریدون چرا پس از دعوت اخیر به تیم ملی ایران نیامدی ؟
(بعد از مکث طولانی) واقعیتش اینکه خجالت می کشیدم به ایران برگردم!
از چی ؟
از همه!از شما خبرنگاران و از مردم ...
متوجه نمی شوم!
ببینید اگر می امدم همه می پرسیدند تیم داری یا نداری ؟ کدام تیم می روی و از این حرف ها! چون جوابی به این سوال ها نداشتم تا بدهم ماندم تا اینکه تیم پیدا کنم و به ایران بیایم.
مسئولان تیم ملی در جریان هستند ؟
صد در صد.با سرپرست تیم ملی و مسئولان فدراسیون فوتبال صحبت کردم و همین موضوع را گفتم.خیالتان راحت ان ها در جریان هستند.
می دانی در حال حاضر منصور ابراهیم زاده همه کاره تیم ملی است ؟
یک چیزهایی شنیده ام.
نظرت چیست ؟
با ایشان از جام ملت های اسیا اشنا هستم.به هر حال اقای ابراهیم زاده یا هرکس دیگری که به عنوان مربی به تیم ملی بیاید من بازیکن باید تابع باشم.از زمانی که پیراهن تیم ملی ایران را پوشیده ام همیشه سعی کرده ام تا به مربیانم احترام بگذارم و این مسئله درباره اقای ابراهیم زاده نیز صدق می کند.
بسیار خوب!حالا کی به ایران می ایی ؟
به زودی به ایران می ایم.ان شاا... (این کلمه را خیلی شنیدنی و جذاب ادا می کند!)
راستی فری!نکنه در قبرس خیری است و داری ازدواج می کنی که ان جا ماندگار شده ای ؟!
(با خنده و شوخی) ازدواج هنوز نه!زوده!
به امید موفقیت فریدون !
